چرکولک

نه گذشته نه آینده .. شکلات ! حال ! عشق و حال .. D:

چرکولک

نه گذشته نه آینده .. شکلات ! حال ! عشق و حال .. D:

چند گانه

 1. نُه روز گذشته نیما .. بلند شو برات کلی داستان دارم تعریف کنم، بلند شو باز من موندم و تو؛ پاشو هیچ کی تره هم برامون خورد نمی کنه. اون چند ماه از این چند دفعه راحت تر گذشت، حداقل آدم می دونست چه گِلی داری به سرت می گیری، توام مثل این مَثَل داشتنه بچه می مونی بودنت یه دردِ نبودنت هزار و یک درد.  

 

2. اینقدر دروغ می گی دروغ می گی ! که خودتم باور می کنی که راسته ! بعد می خوای بگی که دروغ گفتی مصیبت سر قانع کردن خودته که حالا باور نمی کنه که دروغ بوده. هر کی فهمید من چی گفتم بیاد برای خودمم توضیح بده  

 

3. همه برنامه من و قاطی پاتی کرده دکتر، آخر سر دو ساعت مونده به اینکه برم؛ زنگیده که امروز کنسل ! منم تلیدم اون که می خواست همراهم بیاد، گفت همه برنامه من و بهم ریختی !( از اون جایی که فحشش ناموسی بود و اینجا خانواده رد میشه بقیش و نمی گم چی گفت) حتمی اونم زنگ زده به یکی دیگه اونم برنامش بهم ریخته و الان فکر کنم بهم ریختن برنامه ها تا بازیایی لیگ انگلیس و پارلمان فرانسه هم کشیده   میگن همه چی تو این جهان بهم ربط داره همینه

 

 4. این یارو سحر ها دیدی کانال یک ؟ چقدر دری وری می گه  چقدرم تند حرف می زنه؛ گوش من اصلا به حرفاش نمی رسه. من هنوز تو اول جملم این رفته موضوع بعدی  اصلا وسطش استپ هم نمی ده یه کله می حرفه ! یعنی آخر جمله این موضوع وصل میشه به اول جمله موضوع بعد  

 

و من الله توفیق  

نظرات 3 + ارسال نظر
محدثه سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 15:03

سلام!
پس چرا خبر ندادی وبلاگ زدی٬ بیام شیرینی بگیرم!
ای بابا!
اشکال نداره هنوز دیر نشده! با هم حساب می کنیم بعدا!
اصلا ایشالا با بلند شدن نیما٬ یهویی یه ناهار دعوتمون می کنی!!!
این جوری بهتره!

محدثه سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 15:07

آره! میبینی!!!
یهو همه برنامه های آدم که بهم میریزه هیچ... برنامه بقیه هم رو بهم میریزی!
البته تو کلا برنامه بهم ریزی!!!D:

این یارو رو هم ندیدم... هنوز اونقدر بی کار نشدم!
به قول خودت دری وری میگن دیگه... تند حرف میزنه بقیه نفهمن چی میگه!!!! D:

محدثه چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 16:34

سلام... نه نمیشه!
انگاری دوست دارن که بیان اینجا بحرفن! بشون مزه میده...
وگرنه آیدیمو دارن!

آره دیگه... شام و ناهاریه... نمیشه که بیای بی سر وصدا وب بزنی واس خودت! [نیشخند]

راستی این ربطی به زنه نداره که... ما با زنش صحبت کردم٬ مقصر شوهره بوده...
تازشم این از اعصاب داغون مرداست که همه چیو به هم ربط میدن... به قول مونا جون: از بس که یه بعدی هستین![نیشخند]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد