من: آقا به نظرتون دست شما تو جیب من چیکار می کنه ؟؟
کسبه محترم مترویی ! : (با خنده پرو پرو) ببخشید ایستگاه شلوغ شد هول دادن دستم رفت تو جیب شما !
[جیب مربوطه شلوار لی من بود که خودم اشتباهی 3 ماه پیش یه سکه توش گذاشتم دستم توش نمی ره درش بیارم فکر کنم مشکل من و فهمیده بود ]
خوب خواسته سکه هه رو برات دربیاره دیگه بابا !
بیا و خوبی کن . اینجوری جواب محبت مردم رو میدی ؟ :))
:)))))))
سلام!
ایشالا خدا قسمت شما هم کنه! D:
بچه پرو... P:
جات خالیه
سلام
حالا بد کاری می خواسته کمکت کنه درش بیاری. می گن تو این دور و زمونه نمی شه به کسی خوبی کرد...همینه!!
فکر نکن که نیستی فراموش شدی . نیستی اسمت نیست . تو همه بحثا حرفا یاد کردنا خاطرها اسم افشین هست. زودی بر می گردی خونه . با داستانات . با حسودیات. با افشین با چسب چیک چیک
"سرود سرفرازی تو
سرود خوش آهنگ الفاظ آزادی است
که انسان های آزاد را
صدا می زند"
...و تا آمدنت کنار پنجره چشم براه می مانم.
تا آمدنت چیزی نمانده....
جات خالیه خیلی...
ولی دیگه زیاد نمونده! مگه نه؟!
بابا موضوع به این سادگی رو اینقدر گندش نکن!
سال نو مبارک...d:
من که می دونم هفت سین تو با داستان و سوژه ها جور کردی حتما ! D: نوروزت مبارک سرباز سوسول سبز .. بیا اینم سه تاش D:
سلام... خوشحالم از این که شنیدم قراره به زودی برگردی!