چرکولک

نه گذشته نه آینده .. شکلات ! حال ! عشق و حال .. D:

چرکولک

نه گذشته نه آینده .. شکلات ! حال ! عشق و حال .. D:

ما می گیم خوبیم توام بگو آره خوبین

هر کسی راهی پیدا می کنه برای آرووم کردنه خودش، یکی دنبال تک تک خاطراتت میره با هر کی که بتونه حرف می زنه تا از تو بگه انگار گمشده داره، می خواد گمشده اش رو توی حرفایی بقیه، عکس ها و فیلم ها پیدا کنه تا آرووم بشه؛ یکی برات نذری میده، ختم قرآن، ختم صلوات، شمع روشن می کنه اونم این کار رو می کنه تا آرووم بشه، اگه نه چلو گوشت و شکلات و پرتغال دادن به این و اون بخورن چه فرقی به حال تو می کنه؟ یکی خودش و با حساش سرگرم کرده، چه بدونم والا .. من که نه حس می کنم نه خواب می بینم؛ یکی مشروب می خوره تا فراموش کنه یکی کار، 

یکی هم مثل من باور نکرده حیروونه، مثل این میمونه مغزم توی زمان با تو بودن مونده، چیزی جلوتر از اون یادش نمیاد. حتی ازم سؤال می کنن چیزی توی ذهنم ندارم که بگم، نه اینکه نخوام، واقعا ندارم، نمی دونم کجا میشه اومد سراغت با اینکه قبلا 100 بار با خودت رفتم، نمی دونم در جواب اینکه خوبی چی باید بگم. 

گریه می کنم ولی گریه ام از روی دل تنگی نه باور اینکه نیستی، نه عزاداری، حتی نمی تونم کارای که ازم خواستن و انجام بدم، امروز و فردا می کنم، می گم شاید خودش بیاد به دستشون برسونه، یا خودش میاد توضیح میده. چرا من انجام بدم؟!

خلاصه من می گم خوبم توام بگو آره خوبی داداشم.

نظرات 3 + ارسال نظر
مترسک شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 23:37

توام برو بحرف دربارش حس خوبی داره

رضا دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 14:02

منم خوبم!!

لیلی دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 15:15

سلام چرکول.
تو هم باید از ایران بری، دیگه چیزی وجود نداره که بندت کنه. دنیا و فضا و آدما که عوض بشن حال توام بهتر میشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد