این روزها تلفن، آفلاین، اس ام اس، یا هر چی دیگه ای که به نوعی میشه این سوال رو پرسید: چه خبر از فلانی؟ زیاد دارم.
هیچ کدومم جواب نمی دم، ولی یه شماره امروز ول کن نبود اینقدر زنگ زد؛ گوشی رو دادم به مادرم تا جواب خط رو بده. یه آقایی شاکی سراغ من رو گرفته بود، و فقط می خواست تابلوهایی که خیلی وقته آماده شده و کسی سراغش نرفته رو تحویل بده و پولش رو بگیره.
تابلوها رو که فرستاد ...
بازم همون حس رو داشتم از تو می سوختم ولی سردم بود می لرزیدم.
همش زیرش اسم تو بود.
:(